رابطه و دوستی پسر و دختری که نامحرم هستند، به گونه‌ای که امروز در جامعه ما وجود دارد و مرزها و احکام شرعی مراعات نمی شود، حرام و دارای اشکالات متعدد است. چرا که این نوع دوستی ها، مانند دوستی دو دختر، یا دو پسر با هم نمی باشد. آنچه در این دوستی ها مبادله می شود، غیر از دوستی های با همجنس خواهد بود.
در آغاز نوجوانی به علت بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی، گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف بیش تر می شود. داشتن دوست، اعتماد به خود را تأیید و تقویت می کند. نیازهای عاطفی و احساسی را تا حدی تأمین می نماید؛ در صورتی که پیوند دوستی گسسته شود، شخص نسبت به ارزش های وجودی خود دچار شک و تردید می شود.
بعضی از نوجوانان و جوانان، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود محسوب می کنند. در شرایطی که توانایی تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند، عده ای از آنان، نیازهای جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستی های افراطی برطرف می نمایند. متقابلاً برخی دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی می کنند، متأسفانه اکثر قریب به اتفاق این دختران تصور می کنند که این دوستی ها به ازدواج منتهی می شوند.

اصولاً تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است. پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود غافل باقی نمی مانند، اما دختران در این دوستی ها معمولاً به دنبال عشق آرمانی و رمانتیک هستند. آن ها این عشق را آسمانی و پاک می دانند. خیانت در آن را گناهی بخشش ناپذیر می شمارند.
پسر جوان در جست و جوی لذت های خود با وعده های فریبنده و دروغین، دختر جوان را تسلیم خواسته های خود می کند. پس از مدتی، و در پی تسلیم نشدن پسر برای ازدواج، دختر جوان دچار آسیب روانی می شود. احساس افسردگی، پوچی و بی ارزشی می کند.

متأسفانه در فرهنگ ما، آسیب های اجتماعی، تربیتی و روانی چنین دوستی هایی بیش تر متوجه دختران است. پسران بدون هیچ گونه محدودیتی، تجربه های متنوع این دوستی ها را پشت سر می گذارند. اما دختر، اگر یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه کند، تا پایان عمر شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد.
برچسب ناشایست بودن را با خود حمل می کند. آثار سوء این تجربهِ منفی پس از ازدواج هم به نوعی در زندگی اش نمایان می شود.
دوستی های خیابانی، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است. بیش تر یک پیوند غریزی است. اگر هم به ازدواج منتهی شود، پشتوانه عشق و محبت ندارد. چنین ازدواجی دوام پیدا نمی کند؛ زیرا پسر و دختر جوان بیش تر شریک لذت های جنسی یکدیگر بوده اند. زندگی واقعی پس از ازدواج امری فراتر از ارضای غرایز جنسی است. در تجربه این دوستی ها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح یکدیگر به وجود نمی آید، زیرا در اوج هیجانات ناشی از غرایز جنسی، افراد نمی توانند عاقلانه و آگاهانه یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم اجباراً ازدواجی صورت گیرد، پس از مدتی کوتاه به جدایی و طلاق منتهی می شود.

به طور کلی دوستی دختر و پسر آسیب های فراوانی دارد از جمله؛

۱- فقدان شناخت درست و واقع بینانه:


معمولا ادعا می شود این گونه روابط و دوستی ها به انگیزه ازدواج شکل می گیرد، ولی با کمی دقت فهمیده می شود، روح حاکم بر این دوستی ها عشق ورزی کور است، نه خرد ورزی. این نوع انتخاب که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می گیرد ، به دلیل عدم شناخت عمیق و واقع بینانه، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد.

۲-ایجاد جو بدبینی:


دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه ای دیگر را می دهند.

۳-افت تحصیلی یا رکود علمی:


به علت تمرکز و توجه صرف به دیدارها و ملاقات حضوری و تلفنی مانع بزرگی برای رشد و ترقی علمی ایجاد می شود.

۴- عدم استقبال از تشکیل خانواده:


این گونه روابط و دوستی ها معمولا به انگیزه تفنن و سر گرمی شکل می گیرد. در خلال آن از خود باوری و زود باوری دختران سوء استفاده می شود. حس تنوع طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر باعث می شود برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند.

۵- اضطراب، تشویش و احساس نگرانی:


در دوستی های موجود بین دختران و پسران به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر این مسئله، این گونه دوستی ها با مخاطرات روانی گوناگون از جمله اضطراب و تشویش همراه است. وجود افکار دیگری جون احساس گناه و نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را دنبال خود دارد.

۶-محرومیت از ازدواج پاک:


دخترانی که در پی این روابط هستند، معمولا به جرم آلودگی به این روابط، شرایط ازدواج پاک را از دست می دهند. البته این گونه روابط ناسالم حتی در ازدواج پسران نیز تاخیر ایجاد می کند.

سلام مشاور...