آیا داشتن علاقه به فرد نامحرم بدون آن که خود
او مطلع باشد، عیبی دارد؟
پاسخ:
دوست داشتن نامحرم بدون آن که مطلع باشد گرچه امر ناپسندی است، ولی به خودی خود اشکالی ایجاد نمیکند. از این جهت امر ناپسندی است که توجیه و رجحانی در آن وجود ندارد، مثلاً پدر یا مادر به فرزند یا برعکس علاقهمند هستند. این علاقه طبیعی است و کسی نمیتواند بگوید چرا؟ یا دو نفر دوست به یکدیگر علاقه پیدا میکنند، که مذمت آور نیست و یا اقوام نزدیک و دور (پسرخاله به پسرخاله، دخترخاله به دخترخاله و غیره) هم دیگر را دوست میدارند، ولی این که شخص نامحرمی به هر دلیلی به دیگری علاقهمند شود، هر چند علاقه ظاهر نشده و طرف مقابل از آن اطلاعی ندارد، ولی نه تنها ارزش به حساب نمیآید، بلکه موجب پیامدهای خاصی خواهد شد، زیرا خدای ناکرده گاه به طور اتفاقی بروز کرده، زمینهای برای مسائل بعدی ایجاد میشود. راه حل بیرون آمدن از این حالت، آن است که این عمل و فکر جنبه حسن و نیکویی ندارد و از نظر عقل و منطق و شرع پسندیده نیست. پس چگونه چنین کاری میتواند توجیه عاقلانهای داشته باشد؟ علاقهمندیها باید در جهت خاصی قرار گیرد. در عین حال افرادی که از نظر الگو جزء اولیای خدا هستند، چون انبیا و پیامبر گرامی اسلام و معصومین علیهمالسلام و علمای دین مورد علاقه قرار گیرند. این علاقه موجب هدایت میشود. البته افراد خوب و نیکو هم میتوانند مورد تحسین همگان باشند، ولی اگر علاقه به پرورش افراد در ذهن و فکر بینجامد و نوعی دل مشغولی ایجاد کند، پسندیده نیست، زیرا چنین علاقهای، درمجرای علاقه نامحرم به نامحرم قرار میگیرد و هر چند یک طرفه باشد و آن شخص نداند، حداقل وقت گذرانی بیهودهای است، زیرا غالباً منشأ ایجاد ملاقاتهای طرفین اجتماع یا در خلوت است. نگاه دو نامحرم به یکدیگر معمولاً به خیرگی میانجامد که نهایت خوبی نخواهد داشت. نتیجه: علاقهمندی باید در قالب شرعی باشد، مثل علاقه به همسر، و یا در قالب عرفی و عقلایی و پیوند خانوادگی باشد، چون علاقه پدر و مادر به فرزند و علاقه به دوست و یا باید در جهت اخلاقی و تربیتی قرار گیرد، چون علاقه به پیشوایان دین و علمای عامل. در غیر این صورت توجیه شرعی یا عرفی و عقلایی برای علاقه یک زن جوان به نامحرم وجود ندارد، هر چند جلو دل و خواسته آن را نمیشود گرفت، ولی میشود به حداقل آن اکتفا کرد و از ریشه گرفتن و دل مشغولی پرهیز کرد. در عین حال گاهی اوضاع مرتب و شرایط برای ازدواج مهیاست در این صورت ایرادی ندارد که زنی برای ازدواج، مرد مؤمنی و متدین با اخلاقی را انتخاب کرده و میداند اگر به نحو عاقلانهای به او فهمانده شود، پا پیش گذاشته و خواستگاری کند، که عیبی ندارد. با واسطه این کار را بکند، گرچه این گونه موارد بسیار کم است و هر کسی حاضر به چنین کاری نیست و این کار جرأت بسیار میخواهد