دختر 16ساله دبیرستانی هستم که نامزدم نماز نمی
خواند و به دنبال کار هم نمی رود؛ بیکاری او، من و خانواده ام را بسیار نگران کرده
است تا جایی که به فکر طلاق افتاده ام . لطفاً راهنماییم کنید.
پاسخ:
ازدواج و پیوند مقدس زناشویی رشته است آسمانی و یکی از نعمت های بزرگ الهی می باشد. خداوندانسان را به گونه ای آفرید که بدون همسر ناقص است و تا همسر اختیار نکند، به کمال مطلوب نمی رسد. در این راستاهیچ چیز دیگر جای ازدواج و تشکیل خانواده را نمی گیرد. دین مقدس اسلام برای ازدواج و انتخاب همسر اهمیت ویژه ای قائل است و بر آن تأکید فراوان دارد. پیامبرگرامی اسلام (ص)می فرماید: "انسان مسلمان بعد از نعمت اسلام هیچ فایده ای نبرده است که بهتر از همسر مسلمان وشایسته باشد".1 در حدیث دیگر فرمود: "هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند محبوب تر و عزیز تر از کانون ازدواج باشد".2 هر پسر و دختری که به سن رشد و بلوغ می رسند، بزرگ ترین آرزویشان این است که ازدواج کنند و با تشکیل زندگی مشترک زناشویی به این خواسته دست یابند. این نعمت بزرگ نصیب شما هم شده است و با برطرف شدن مشکلِ بیکاری نامزدت ، نگرانی شما بر طرف خواهد شد. چنان که ازدواج محبوب خداوند است، طلاق نیز مبغوض خداوند می باشد. درست است که طلاق در اسلام جایزاست، اما جز در موارد ناچاری، کاری ناروا و ناشایسته است . امام صادق (ع)می فرماید:"هیچ حلالی نزد خداوند مبغوض تر از طلاق نیست و خداوند دشمن می دارد مردی را که از روی هوی و هوس همسر خود را طلاق می دهد.ازدواج کنید و طلاق ندهید که طلاق عرش خدا را می لرزاند".3 بنابراین به هیچ وجه صلاح نیست در فکر طلاق باشید. بلکه لازم است در عین ابراز علاقه و محبت و برخورد درست نسبت به نامزد خود، در مورد بی نمازی ومشکل بیکاری اقدام نمایی. عبادت عالی ترین کرنش در برابر خداوند است. در اهمیت عبادت و نقش آن در سعادت انسان همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران برای عبادت است. خداوند می فرماید: " وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)" 4 جن و انس را نیافریدیم ، جز برای این که عبادتم کنند". هدف آفرینش هستی و جن و انس ، عبادت خداوند است و کارنامه همه پیامبران و رسالت آنان دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است . قرآن مجید می فرماید:" وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّه؛5 ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: "خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید!". پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران عبادت خدا است . روشن است پروردگار عالم هیچ گونه نیازی به عبادت ما ندارد. و نتیجه و سود عبادت به ما بر می گردد و هم چنان که درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلم ندارد. در بین همهء عبادت ها نماز از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است . نماز تنها عبادتی است که حتی در حال غرق شدن در دریا و جنگ ساقط نمی شود ، نماز برترین فریاد آزادگی انسان از سلطهء قدرتمندان و اعلام بندگی در آستان خداوند است . نماز مهم ترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت های دیگر قبول می شود و اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر قبول نمی شود. امام حسین علیه السلام حتی ظهر عاشورا در میدان مبارزه و در برابر تیرهای دشمن نماز را رها نکرد.افرادی به نمایندگی از طرف مردم شهر طائف به خدمت رسول خدا(ص)در شهر مدینه رسیدند و اعلام کردند با شرایطی حاضرند اسلام را بپذیرند. یکی از شرایط این بود که پیامبر آن ها را از خواندن نماز معاف بدارد. حضرت ضمن رد این شرط فرمود: "لاخیر فی دین لا صلاة معه ؛6 دینی که در آن نماز نباشد، سود و خیری ندارد". یکی از یاران امام صادق (ع)به نام ابوبصیر می گوید: پس از شهادت امام جعفر صادق (ع)به حضور امّ حبیبه، همسر حضرت رفتم ، تا شهادت امام را تسلیت گویم . ام حبیبه گریست . من نیز گریه کردم، سپس گفت: ای ابا محمد (ابابصیر)! اگر هنگام وفات امام صادق (ع)بودی ، کار عجیبی را می دیدی حضرت یکباره چشم های خود راباز کرد و فرمود: هر کس را که با من قرابت و خویشی دارد، نزد من حاضر کنید، ما نیز به دستور او عمل کرده و همه راجمع کردیم. سپس حضرت نگاهی به آنان کرد و فرمود: شفاعت ما به کسانی که نماز را سبک شمارند نمی رسد".7 خاتم الاءنبیا حضرت محمد(ص)در آخرین روزهای زندگی پر برکت خود، به نماز زیاد سفارش می کرد. روزی کعب احبار از خلیفهء دوم پرسید: پیامبر در موقع احتضار چه گفت ؟ خلیفه به امیرمؤمنان علی (ع)که در آن مجلس حاضر بود، اشاره کرد و گفت : از او بپرسید. حضرت فرمود: در حالی که سر پیامبر روی شانه من بود، می فرمود:الصلاة الصلاة؛ نماز نماز. در این موقع کعب احبار افزود که پیامبران گذشته نیز بر همین روش بودند.8 نماز وسیله نزدیک شدن انسان به خدا است و ترک آن قطع رابطه کردن با آفریدگار هستی است و در دنیا وآخرت عواقب تلخی دارد. در قیامت اهل بهشت از دوزخیان می پرسند: چه چیز شما را روانهء جهنم کرد؟ پاسخ می دهند: "لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّین"؛9 رسول گرامی اسلام (ص)فرمود: "کسی که نماز را سبک شمرد، خداوند برکت و خیر از عمر و مال او بر می دارد و پاداش کارهای او از بین می رود و دعاهایش مستجاب نمی شود و هنگام مرگ بااحساس گرسنگی و تشنگی و ذلت مخصوصی از دنیا می رود و در برزخ شکنجه و فشارمی چشد و در قیامت حساب سختی از او کشیده می شود.10 جالب این است که نماز علاوه بر این که مهم ترین عبادت الهی و سرلوحهء کتاب خوشبختی انسان است ، وسیله ءپیروزی بر مشکلات نیز می باشد. قرآن می فرماید:" وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة؛11 از صبر و نماز یاری جویید". توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار نیروی تازه ای در انسان ایجاد می کند و او را برای رویارویی بامشکلات نیرو می بخشد. امام صادق(ع) فرمود: "هنگامی که با غمی از غم های دنیا رو به رو شدید، وضو گرفته ، به مسجد برویدو نماز بخوانید و دعا کنید، زیرا خداوند دستور داده است : "واستعینوا بالصبر و الصلاة". پس نماز توجه بنده به خدای خویش و تجدید عهد بندگی و اظهار تسلیم در برابر پروردگار عالم و وسیله ءدستیابی به حوائج و رهایی و نجات از گرفتاری ها و شدائد می باشد و از واجبات مهم الهی است . لذا به هیچ وجه و درهیچ وضعی ترک نماز جایز شمرده نشده است. خواهر گرامی ، می توانید با بازگو کردن این حرف ها برای نامزدتان او را به خواندن نماز دعوت و راغب کنید. بهتراست کتاب پرتوی از اسرار نماز اثر آقای قرائتی و کتاب نماز زیباترین الگوی پرستش نوشتهء آقای غلامعلی نعیم آبادی را بخرید و به ایشان هدیه کنید. کار و کوشش برای ادارهء زندگی و به دست آوردن روزی حلال و آبرومندانه از نظر اسلام بسیار مقدس شناخته شده است . در روایات اسلامی به تلاش و کوشش برای کسب روزی حلال فوق العاده اهمیت داده شده است . امام صادق (ع)می فرماید:"در تحصیل روزی تنبلی نکنید، زیرا پدرانِ ما در این راه می دویدند و آن را طلب می کردند".12 ودر حدیث دیگر می فرماید: الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل اللّه ؛13کسی که برای خانواده اش تلاش روزی می کند، مانند مجاهدان راه خدا است . کار و زحمت برای به حرکت درآوردن چرخ زندگی به قدری اهمیت دارد که پیشوایان دین دستور داده اند: مسلمانان صبح هر چه زودتر از خانه خارج شوند و به دنبال تلاش برای زندگی بروند.14 امامان معصوم : کارمی کردند و از دست رنج خویش استفاده می کردند. علی بن ابی حمزه گوید: روزی امام موسی بن جعفر(ع)را دیدم که در مزرعه اش کار می کرد و از سختی کار خیس عرق شده بود. عرض کردم : مگر کارگران کجایند که شما خود کارمی کنید؟ فرمود: آن کس که از من و از پدرم بهتر بود، به دست خویش در مزرعه اش کار می کرد. گفتم آن که بود؟فرمود: پیامبر(ص)و علی (ع)و نیز همه پدرانم کار می کردند و این روش پیامبران و اوصیای آنان و بندگان شایسته ءخدا است.15 هر انسان بهتر می داند که اگر بخواهد شخصیتش حفظ شود و پیش هر کس و ناکس تحقیر نشده و سر فرو نیاورد،باید کار کند و بیکار نماند. حتی اگر لازم شد، کارگری و عملگی نماید. علی (ع)این ابرمرد تاریخ گاهی اوقات درباغ های مدینه برای یهودیان کار می کرد و مزد می گرفتند و با آن زندگی می کرد و در مقابل کسانی که می گفتند این کارها ننگ است ، می فرمود: برای من سنگ کشی از قله های کوه گواراتر و آسان تر است از این که منّت دیگران را به دوش بکشم . به من می گویند: در کار و کسب ننگ هست ، و من می گویم : ننگ این است که انسان نداشته باشد و ازدیگران بخواهد.16 همان طور که اسلام برای کار ارزش فراوان قائل شده است ، به همین اندازه بیکاری را مردود و مطرود معرفی کرده است . پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمود: "ملعون ملعون من القی کلّه علی الناس ؛17 هر کس که بیکار شود و سنگینی اقتصادی خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است و لعنت خدا شامل او است ". وقتی در حضور مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله دربارهء کسی سخن می گفتند، حضرت می پرسید کارش چیست ؟ اگر می گفتند کار ندارد، می فرمود: دیگر به چشم من ارزشی ندارد.18 انسان باید دنبال کار برود، زیرا علاوه بر این که به وسیلهء کار و تلاش ، زندگی انسان اداره می شود و انسان گردنش را در برابر دیگران کج نمی کند، اصولاً کار یک وظیفهء اجتماعی است و اجتماع حقی بر گردن انسان دارد ویک فرد هر چه مصرف کند، محصول کار دیگران است . لباسی که می پوشیم ، غذایی که می خوریم ، کفشی که به پا می کنیم ، خانه ای که در آن زندگی می کنیم و هر چه را که نظر کنیم ، می بینیم نتیجهء کار دیگران است . پس کسی که آزاد مرد است و طالب سعادت خود می باشد و عشق و علاقه به خانواده خویش دارد، کاری را که نیتجه اش مزد حلال باشد، افتخار خود می داند، گرچه این کار عملگی و کارگری باشد، و بیکاری را زیبندهء وجود خود نمی داند، بلکه ننگ و عار می داند. با پسری گفت پدر کای عزیزصبح شد از بستر راحت بخیز مهر رخ خویش عیان ساخته پرچم سعی و عمل افراخته قافله سالار حیات آمده وزافق راحت شب سرزده کوکبهء زندگی آماده شدحکم برای حرکت داده شد صبح پدیدار شد از کاینات در حرکت روی به راه قیات باز شده دکّه سوداگران گشته کشاورز به صحرا روان پیله ور از خانه به بازار شدخارکن اندر طلب خار شد کبک بی دانه خوامش گرفت بازی تغزیه پرّش گرفت جانور از لانه به کهسار شدبهر چرا گله پدیدار شد تار تَنَد بهر مگس عنکبوت مورچه اندر تک و دو بهر قوت غنچه سر از شاخه برون کرده است شاخته سوی نور شتابنده است زندگی ات نیست به جز جنبشی راحتی ات نیست مگر کوششی هر که بجنبید زجا، زنده است و آن که نجنبد، به یقین مرده است خیز که با قافله همره شوی ورنه درین مرحله گمره شوی آن که ازین قافله وامانده شدعاجز و بیچاره در درمنده شد وقت رحیل است ، چه خسبی چنین قافلهء جنبش گیتی ببین.19 خواهر گرامی! ، این مطالب را با صبر و حوصله و در وقت مناسب بانامزد خود در میان بگذارید که ان شاءالله مسئله بی نمازی و بی کاری وی حل شود. هر چه می توانی ، به نحو احس احساسات او را نسبت به کار و تلاش و اداره زندگی برانگیز و فعلاً در فکر طلاق نباش.