دختری بیست و دو ساله هستم که در ترم آخر دانشگاه هستم. همیشه سعی کرده ام به
گونه ای زندگی کنم که از گذشته ی خود پشیمان نباشم . این سخن علی (ع) همیشه در ذهن من است که حاصل کوتاه
اندیشی پشیمانی و حاصل دوراندیشی سلامت است . اما مدتی است که موضوعی فکر من را
مشغول کرده و آرامش من را بهم زده است . و آرامشی را که حاصل توکل من به خدا بود
از من گرفته آن هم موضوع ازدواج است . اما این جمله که از تو حرکت و از خدا برکت
درست نیست ؟ حتماً درست است . اگر من پسری را در اقوام بشناسم که از هشتاد درصد
مسائل او با خبر باشم ، از ایمان ، اخلاق و خانواده ی او . این درست است که بنشینم
و کاری نکنم ؟ به توکل اعتقاد دارم . اما همیشه به خود می گویم مبادا خداوند از من
حرکت می خواهد و می خواهد که من با عقل خود این کار را بسنجم وحرکتی بکنم تا او
برکت خود را شامل حال من بکند ؟ اگر من حرکتی نکنم و آن پسر ازدواج کند ، چطور این
را به حساب تقدیر ، قسمت و صلاح و مصلحت بگذارم ؟ مثل کسی که درس نخواند و فقط دعا
کند که قبول شود و وقتی قبول نشد بگوید که صلاح من نبود . خواهشم می کنم که من را
راهنمایی کنید . آیا مقایسه ای که من انجام داده ام درست است ؟