چطور آمیزه های و باورهای دینی را به فرزندان 5 تا 7 سال بیاموزیم ؟


پاسخ تربیت صحیح فرزندان قبل از دوران بارداری شروع میشود . وقتی قرار میشود زن و مردی زیر نورافکن وجود خداوند ، فرزندی را به این عالم هدیه بکنند که با گفتن کلمه ی لااله الاالله زمین را سنگین و گران قدر بکنند ، قبل از اینکه بچه دار بشوند باید فکر کنند که چکار کنیم که این موجود زیبا و با برکت ، یک زندگی خوب و متعالی داشته باشد و بتواند وجود خودش و استعدادهای عالم هستی را شکوفا بکند . مراقبتهای قبل از دوران بارداری  و  مراقبتهای معنوی و مراقبتهای بهداشت روانی خانمی که مسافری را در وجود خودش حمل می کند   باید مراقبت بشود .  برای بچه ها از سه سالگی به بعد که قدرت فکر و جستجو گری شان بیشتر میشود ، چه بخشهایی از دین را باید آموزش بدهیم و چه جوری در موقعیت لجبازی آنها رفتار بکنیم . ما در مفاهیم دینی مان چهار بُعد اصلی داریم . عقاید ، احکام ، اخلاق و آداب . باید بدانیم چه بخش هایی را در چه زمانی به بچه یاد بدهیم . بچه های الان ضریب هوشی بالاتری را دارند بواسطه ی نوع تغذیه شان و مراقبتهای ویژه ی دوران بارداری و نوع تعاملاتی که پدر و مادر با آنها دارند و رسانه ها و انواع وسایلی و امکاناتی که برای بالا بردن هوش بچه ها هست ، اصطلاحا میگویند که بچه های حالا از بچه های قدیم خیلی بیشتر می فهمند . ما از عقاید چه چیزهایی را به بچه یاد بدهیم ؟ اولین و مهمترین اصل حقیقی توحید است . از سه سالگی به بچه مان یاد بدهیم که خدا کیست و کجاست؟ با ما چه ارتباطی دارد ؟ و اگر ما بخواهیم خدا را از خودمان راضی کنیم باید چکار کنیم ؟ این ها را در قالب قصه و بازی و رفتار باید به بچه یاد بدهیم . یک صحنه ی نمایشی ایجاد بکنیم ، خیلی از وقتها بهتر است که ما نقش بچه و بچه نقش ما را بازی کند و از او بخواهیم بعضی از رفتار غلط ما را اصلاح بکند . مخصوصا اگر بچه ی ما دچار یک رفتار غلط شده است مثلا حرف زشتی را می زند . یا اینکه وسایل دوستش را بر می دارد . خانمی می گفتند که بچه ی من چهار سالش است و هر جا می رویم از آن وسایلی که برایش جالب است بر می دارد و در کیفش می گذارد باید چکارکنم ؟ سن 3 الی 4 سالگی سن مالکیت بچه هاست . همان جور که راحت اسباب بازی هایشان را به کسی نمی دهند ، دلشان می خواهد همه وسایل دیگران هم مال خودشان باشد و نمی دانند که حکم دینی آن دزدی است . ما باید به شکل دقیقی به بچه یاد بدهیم که هر کس باید وسایل خودش را بردارد . و اگر بخواهیم از وسایل دیگران استفاده بکنیم باید از آنهااجازه بگیریم . اگر آن وسیله را خیلی دوست داریم ببینیم که او می خواهد آنرا به ما هدیه بدهد ؟ یا با پس انداز خودمان و کمک پدر و مادر چیزی شبیه آن تهیه بکنیم . این ها چیزهایی است که بچه ها می فهمند و به آن احتیاج دارند . در اصل اعتقادی ، اینکه خداوند در این عالم یک وجود خیلی عزیز که همه ما را دوست دارد و همه ی موجودات عالم را دوست دارد . محبت و معیت خدا مهمترین قانونی است که بچه ها باید یاد بگیرند . اینکه خداوند همه جا با ما هست . من صحبت امام را که می فرماید : عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید را برای مربیان بچه ها بعنوان بازی گفته ام . بچه ها بازی قایم موشک که حس کنجکاویی بچه های سه ساله را ارضا می کند ، دوست دارند و گفتم از همین بازی استفاده بکنید . شما قایم بشوید و از بچه بخواهید که شما را پیدا بکند یا وقتی او قایم میشود بگویید که فکر می کنی کسی تو را نمی بیند؟ بچه می گوید : بله مامان من پشت پرده قایم شده ام . می گوییم : من که نمی بینمت ولی یکی دارد تو را نگاه می کند و تو را خیلی دوست دارد . بچه میگوید : مامان کسی من را نمی بیند . شما من را می بینی ؟ بگویید : نه . او من را از تو هم بیشتر دوست دارد . او خداست . هر جا تو باشی خدا هم هست . میگوییم برو جایی قایم شو که خدا تو را نبیند. او زیر میز می رود . یا توی کمد قایم میشود . بگویید : من تو را نمی بینم ولی اگر حرف بزنی ، شاید بتوانم تو را پیدا کنم اما هر جا قایم بشوی خدا تو را می بیند حتی اگر حرف هم نزنی . به بچه هایمان یاد بدهیم که خدا همیشه با آنهاست ، حتی وقتی کار بدی می کنند و کسی خبر ندارد ، باز خدا خبر دارد . از این طریق قاعده ی تقوا را به بچه ها یاد بدهیم . یعنی دوری کردن از همه ی زشتی های عالم. همه ی زشتی هایی که خدا دوست ندارد ولی به زبان ساده ، خدا چون ما را دوست دارد می خواهد که ما همیشه کارهای خوب بکنیم . حالا در مورد قهار بودن و جبار بودن خدا را باید در آینه رافت خدا به بچه یاد بدهیم . یعنی خدا خیلی تو را دوست دارد ولی اگر کارت را جبران نکنی و کار اشتباه را تکرار کنی ، آن وقت خدا میگوید که این بچه کار بدی کرده و بگذار همه بفهمند ، شاید خجالت بکشد و امکان دارد که خدا آبرویت را ببرد . خدا ، خدای همه ی ما انسانهاست .فقط خدای تو نیست . من هم اگر کار اشتباهی بکنم که کسی خبر نداشته باشد ، خدا یک جاهایی با من مدارا می کند مثل من که مامان تو هستم و یک جاهایی که کار اشتباه می کنی به تو هیچی نمی گویم اما اگر زیاد اشتباه کنی ، برای اینکه راه اشتباه می روی باید یک جاهایی آهسته روی دستت بزنم و بگویم که مامان این کار را نکن ، دست نزن این چاقو خطرناک است و من روی دست تومی زنم با تمام عشقی که به تو دارم چون تو را دوست دارم . خدا هم چون ما را دوست دارد ، یک وقت هایی گوش ما را می گیرد و می پیچاند . پس حواسمان باشد که خدای مهربان می خواهد همیشه مهربان باشد مگر اینکه اشتباهات ما خیلی زیاد باشد . پس قالب توحید را به اندازه ای که بچه ما می فهمد باید به او یاد بدهیم . و از کتاب قرآن شناسی برای کودکان کمک بگیریم . اگر در دوره ی کودکی فرزندمان دوستی یا عزیزی از دنیا رفته است و قانون انالله و انا الیه راجعون را بچه دید . مرگ را از بچه پنهان نکنیم . بعضی از پدرها و مادرها برای اینکه از بچه شان حمایت کنند مرگ را پنهان میکنند . می گویند که چیزی نشده و به مسافرت رفته است . اگر بچه دو سال و نیمه است عیبی ندارد ولی بعد از آن باید حواسمان باشد بچه بین دروغ و راست و توریه تفاوتی قائل نمیشوند . چیزی که بزرگترها میگویند ، نظرشان واقعیت است . و دچار اشتباه میشوند . باید به بچه ها یاد بدهیم که همه ی ما آدم ها در این دنیا میهمان هستیم ، یک روز قرار است که برویم ولی هیچ کس آن روز را نمی داند . این خیلی قشنگ است . خدا این قدر ما را دوست دارد که به هیچ کدام از ما انسانها نمی گوید که چه وقت می خواهیم برویم . یک میهمانی خیلی بزرگتر در آن دنیا است . برای همین ما باید در اینجا خودمان را آماده کنیم . حالا این مسافری که رفته می تواند پدر بزرگ یا مادر بزرگ باشد یا فردی که بچه با او انس و الفت دارد و دوستشان دارد ، برای بچه خیلی تلخ است که آنها را از دست بدهد . باید یاد بدهیم که مرگ یکی از طلایی ترین قانون های خداست . و قانون عاشقی کردن است اما نه اینکه بچه فکر کند که حالا که پدر بزرگ پیش خدا رفته ، من هم می خواهم پیش خدا بروم . نه یک چنین چیزی نیست . ما الان هم پیش خدا هستیم . آن یک میهمانی بزرگ است و باید شرایطش آماده شود . خدا باید کارت دعوت بفرستد . ما خودمان نمی توانیم پیش خدا برویم . خدا دوست ندارد و می گوید که تو میهمان سرزده هستی . بچه ها در فوت یک عزیز دچار مشکل میشوند . حالا چقدر در مراسم ها شرکت کنند ؟ اگر بچه می فهمد زمان حضورش را در مراسم کوتاه کنیم . یک مراسم دو ساعته ، نیم ساعت در آن شرکت کند . اجازه بدهیم که غمش را تخلیه کند و گریه کند . نگوییم که گریه نکن مادر بزرگ پیش خدا رفته . بگویید گریه کن . چون من هم گریه میکنم . دلمان برایشان تنگ میشود مثل وقتی که رفته بودند کربلا ، یادت هست چقدر دلمان برایشان تنگ شده بود . حالا یک مسافرت بزرگ است و ما هم قرار است که پیش آنها برویم ولی فقط وقتی که خدا کارت دعوت بدهد . پس قانون زیبای معاد را هم باید به بچه های مان یاد بدهیم . حالا بعضی وقتها خیلی چیزها لازم تر و ضروری تر است و مثل اکسیژن برای ما است ، حرمت به خویشتن و احترام برای جسم و روح بچه است . بچه ها باید یاد بگیرند که برای خودشان ارزش قائل بشوند و اجازه ندهند که کسی آنها را برهنه ببیند . وقتی بچه به سن عقل می رسد ، به عقل رسیدن بچه ها با هم فرق می کند . مادری می گفت که بچه ی من دوره ی دبستان است و من از همان اول ولادتش وقتی می خواستم پوشک بچه ام را عوض کنم یا به او شیر بدهم او را به اتاقی می بردم تا ناظر بیرونی نباشد . مادر همسرم همیشه میگفت که دخترم اینقدر به خودت سخت نگیر . مثل بقیه مادرها باش . ولی من میگفتم که اگر من مراقبت بدون وسواس بکنم ، باعث میشود که او حیا را یاد بگیرد و می آموزد که جسم او محترم است . بچه ی من کلاس پنجم دبستان است و هیچ وقت حتی جلوی بچه ی دیگر برهنه نمیشود بدون اینکه من به او امر و نهی بکنم او یاد گرفته برای بدنش احترام قائل بشود . این مراقبت را نسبت به خودمان و بچه ها بکنیم . در تربیت دینی آموزش باید غیر مستقیم باشد . در بعضی از جاها به اندازه ی فهم و کنجکاوی بچه به او توضیح می دهیم اما توضیح های خیلی کوتاه . ما باید جمله های کوتاه بکار ببریم . بهترین روش این است که از تمثیل استفاده کنیم . بچه ها چیزهایی را که در اطرافشان می بینند خوب می فهمند . مثلا وقتی می خواهید به بچه قانون پوشش را یاد بدهید ، از طریق عروسکش به او یاد بدهید . و از این طریق که ما در هر مکانی لباس خاصی می پوشیم . مثلا وقتی تو می خواهی آب بازی بکنی لباست کمتر میشود و وقتی می خواهیم میهمانی برویم لباسمان بیشتر میشود . وقتی هوا سرد است لباس مان بیشتر است . قانون لباس پوشیدن را به او نشان می دهم . بحث قانون قبله هم مهم است و ما باید به بچه ها یاد بدهیم . ما با قبله خیلی کار داریم . ما دو جا با قبله کار داریم . یکی هنگام نماز که باید قبله را بشناسیم . بچه می بیند که پدر و مادر روزی پنج بار به سمت خاصی می ایستد و نماز می خواند و هنگام نماز رویش را بر نمی گرداند . بقول قرآن اقبال به قبله و بچه باید این اقبال به قبله را یاد بگیرد . من باید به زبان ساده برایش توضیح بدهم که خدا همه جا خانه دارد . بعضی از خانه ها مستقیما اسم خدا رویش است . مثل همه ی مسجدها ولی خدا یک خانه ی خیلی بزرگ دارد و گفته هر کس که توانست بیاید و خانه ی من را زیارت کند . هر کسی این خانه ی من بیاید من خیلی دوستش دارم . دومین جایی که بچه باید قبله را یاد بگیرد هنگام دستشویی رفتن است. بچه باید بداند که باید در جهت متقاطع بنشیند و بداند که وقتی دستشویی برود روبه قبله ننشیند . از قانون نجومی استفاده کنیم و جهت سایه ها ی خورشید و ستاره استفاده کنیم و به او یاد بدهیم که هر کجا باشد بتواند قبله را پیدا کند . قبله نما را جلوی او بعنوان یک بازی بگذارم و جهت های شمال و غرب و شرق و جنوب را به اونشان بدهم و بچه در پنج سالگی بتواند قبله را نشان بدهد . بحث بعدی بحث مطهرات است که باید به بچه یاد بدهیم . همین که بچه عقلش برسد باید بداند چه چیزهایی نجس است و چه چیزهایی پاک است . بداند که اگر دستش خون آمد و دردش آمد ، دستش را در دهانش نکند . بداند که خون نجس است . اما نه به این معنا که خون چیز بدی است . خون سرمایه ی الهی است و خدا به همه ی ما داده است تا وقتی در رگ است پاک است ولی وقتی بیرون می آید نجس است . ما باید مراقب باشیم که وقتی دستمان خون آمد آنرا به لباس مان نزنیم یا به جای دیگر نزنیم و بتوانیم آن را آب بکشیم . و اینکه بچه بداند که چیزی که نجس شده را چطور می تواند پاک کند . اگر دستش به چیزی خورد که نجس بود چطور آب بکشد . به او یاد بدهم که با آب قلیل چطور آب بکشد . یک لیوان را آب می کنیم و سه بار روی دستش می ریزیم یعنی دفعه ی اول ، دفعه ی دوم و دفعه ی سوم و او بشمارد و دفعه سوم می گویم که دست تو پاک شد. خدا دوست دارد که اگر جایی از بدن مان یا لباس مان نجس بود زود آب بکشیم . قانون طهارت و نجاست را به او یاد میدهم . به تناسب فهم بچه به او یاد می دهم که خاک هم پاک کننده است . آفتاب هم پاک کننده است و این ها را در یک بازی به او یاد میدهم . بگویید ببینید که وقتی ما کنار دریا می رویم و روی ماسه ها راه می رویم چقدر آرام بخش است . اگر ما هفت قدم روی خاک بشرطی که نجاست کف پایمان نباشد راه برویم کف پا پاک میشود . بچه این را بعنوان یک قانون یاد می گیرد که کف پا و کفش چگونه پاک میشود . به اندازه ی فهمش اینها را یاد میدهیم. بعد قانون محرم و نامحرم را بصورت ساده و خیلی زیبا می گوییم که نامحرم معنی اش غریبه نیست یا یک فرد مهاجم نیست که وقتی بچه ی من در ده سالگی یک غریبه را دید جیغ بزند بلکه نامحرم یعنی خدا اجازه نداده است که زیبایی های من را ببیند . من این قانون را برای بچه ی چهار ساله تا هفت ساله به اندازه ی فهمش باید به او یاد بدهم . قانون خمس هم مهم است . خانه ی هر مسلمانی در سال یک روز جشن است . قرار است که امام زمان (عج ) برای ما یک دعای ویژه بکند . در روایت داریم که هرکس که خمس خودش را ادا بکند حجت خدا روی زمین برای او یک دعای ویژه می کند . آن روز را روز جشن اعلام بکنید و روز سال مالی اعلام بکنیم . بچه ها یاد بگیرند که اگر دفتر یا قلمی دارند که استفاده نکرده اند و یا مادر مواد غذایی که در آشپزخانه هست ، هر کس وسایلی که استفاده نکرده است بیاورد و جشن حساب مالی بگیریم . ما می خواهیم یک پنجم از مال مان را که متعلق به امام زمان(عج) است به ایشان تقدیم بکنیم تا بقیه اموال ما با دست گذاشتن شما روی آن معنوی و ملکوتی بشود . کتاب احکام دین آقای محمد حسین فلاح زاده نوشته اند . این کتاب به زبان ساده است .

مشاور: نیلچی زاده