اسرار خواندن فکر دیگران
آیا مایلید به افکار کسی که در کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می‌توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان بشناسیم. اما این شناخت در مواجه حضوری با دانستن بسیاری از حالات ثابت شده در علم روان شناسی بهترین فرهنگ نامه آدم شناسی را برایمان می‌گشاید. با شناخت بیشتر افراد، ارتباطمان جهت دار می‌شود و در مدت کوتاهی خواهیم توانست که به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیک شویم. ایجاد رابطه صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان می‌شود و ارتباط ما با خودمان و اطرافیان تقویت می‌شود. هر چه بهتر و کامل تر با خود و دیگران ارتباط برقرار کنیم، احساس موفقیت از ایجاد یک ارتباط صحیح و دوستانه ما را زودتر به هدف‌هایمان می‌رساند و باعث تعالی افکار و رفتارمان در زندگی می‌شود....
این روزها خیلی مهم است که در میان این روزمرگی ها خودمان را گم نکنیم. خوب است که هر روز دقایقی را هم در سکوت
و خلوت برای خودمان کمی وقت بگذاریم و به تفکر بپردازیم. کمی به خودمان امید و دلداری بدهیم. کمی از هیاهو و مشغله
ی کاری روزانه دور شویم و افکارمان را مرتب کنیم. از شما دعوت میکنم که"هر روز یک عکس"را ببینید وبخوانیدودر خلوت
روزانه تان آنها را در ذهن خود مرور کنید. یادآوری و تکرار این جملات در ذهن شما و به صورت روزانه
باعث خواهد شد که به مرور زمان به آرامش هرچه بیشتر دست پیدا کنید
و روابط بهتری با اطرافیانتان داشته باشید.
سوال:
مشکل من اینه که مامانم اصلا به خونوادش اهمیت نمیده اون خانه دار است ولی همه وقت خود را با کامپیوتر و تلویزیون میگذراند باور کنید او اصلا به حرف ما گوش نمیدهد وقتی به اصطلاح گوش میدهد و من هم از او انتظار عکس العملی را دارم با تکان دادن سرش مثلا به من جواب داده.من 22 سالم هست مجردم توی این جامعه رنگارنگ احتیاج به محبت دارم.اگه سوالی از او بپرسم یا با عصبانیت یا با تمسخر جوابم را میدهد.بخاطر همین است خیلی رابطه کلامی با هم نداریم .با خواهر و برادر و پدرم هم همینگونه است. اگر کار اشتباه بسیار کوچکی را انجام دهیم طوری ما را سرزنش میکند که واقعا شک میکنم که او مادرمان است برایش فرقی ندارد چه در جمع شلوغ باشیم یا تنها.بخاطر همین مدتهاست که با او بیرون نمیروم.به سوال دوستی که همین مشکل رو داشت گفتید او را ببوسید اما من سالهاست حتی دستانش را لمس نکرده ام باور کنید یعنی اصلا خودش اجازه این کارها را نمیدهد چه برسد به این که او را ببوسم.باور کنید در کارهای منزل کمکش میکنم هر کاری از دستم بر بیاید انجم میدهم ولی انگار نه انگار...
خواهرم مدت هاست که باید پیش پزشک برود هروقت این موضوع را به او میگویم بی اهمیت جلوه میدهد.او هیچ مسئولیتی در قبال من ،خواهر و برادر و پدرم ندارد.با این که او40 ساله است ولی عاشق بازی کامپیوتر و موبایل است او حتی به برادر کوچکترم که 3 سال دارد هم اهمیت نمیدهد نه به غذا نه خوراک.باور کنید وقتی من در خانه ام همه این مسئولیت ها را بر عهده میگیرم ولی باز او تغییری نکرده.خواهش میکنم مرا کمک کنید.
خواهرم مدت هاست که باید پیش پزشک برود هروقت این موضوع را به او میگویم بی اهمیت جلوه میدهد.او هیچ مسئولیتی در قبال من ،خواهر و برادر و پدرم ندارد.با این که او40 ساله است ولی عاشق بازی کامپیوتر و موبایل است او حتی به برادر کوچکترم که 3 سال دارد هم اهمیت نمیدهد نه به غذا نه خوراک.باور کنید وقتی من در خانه ام همه این مسئولیت ها را بر عهده میگیرم ولی باز او تغییری نکرده.خواهش میکنم مرا کمک کنید.
سوال:
سلامقبل از ازدواج یکی از معیارای اصلیم این بود که طرف مقابلم اینقدر از لحاظ اطلاعاتی قوی باشه که من کنارش رشد کنم الان که ازدواج کردم طرفم اینجور نیست وبه همین دلیل من اصلا نمیتونم به ایشون علاقمند بشم لطفا راهنمایی کنید.ممنونجواب:عزیزم ازدواج مکانی برای رشد طرفین هست نه فقط یکی از طرفین منبع اطلاعاتی و یکی دریافت کننده باشه....شما میتونید زمینه هایی که هردوتای شما علاقه دارید رو پیدا و با هم و در کنار هم رشد کنید و یا حتی مکمل هم باشید....و سعی کنید فقط این مورد پایه علاقه شما نباشد...قطعا همسر شما ویژگی های مثبتی دارند که بتوانید آنها را در نظر بگیرید
۲۳
دی